بازگشت از سفر

خب بعد از برگشتن از سفر با خوردن دو تا فنجون قهوه و بالا بردن انرژی در حد نزدیکی های زحل ، در عرض ۱۰ دقیقه مشکل رو حل کردم. اینه که با سفر میشه ذهن رو خالی کرد.

سفر هم خیلی خوش گذشت. جالبترین قسمتش هم هم صحبتی با پیرزن و پیرمد های ابیانه بود. خیلی آدمهای عجیبی بودن. بدون لهجه صحبت میکردن. خیلی خون گرم بودن. همینطور بی خود و بی جهت باهات هم صحبت میشدن و باهات گرم میگرفتن. از هم صحبتی باهاشون لذت میبردی. توی ابیانه پیرزنی که حتی فکرشو نمیکردی سواد داشته باشه خیلی راحت کارتتو میگیره و رمزتو میپرسه و حساب میکنه. اونطرفتر هم یک پیرزن دیگه بنزین میفروشه. اون هم لیتری ۱۰ هزارتومن. اگر هم بنزنین نداشته باشه راهنماییت میکنه که کجا بری بنزین بگیری.

خوش گذشت.